....

خیلی تنبل شدم نه؟ اصلن حس نوشتن هیچی را ندارم  کلی حرف واسه گفتن دارم غرغر کردن فهش دادن! اما تا میام اینجا میگم بی خیال بنویسم که چی بشه ؟اونیکه باید این حرفها رو بخونه که نمی دونه باید اینجا رو بخونه !!!!  

چند روز پیش دعوای شدیدی با امید داشتم  و با گریه رفتم خوابیدم شب خواب خیلی بدی دیدم خواب دیدم نی نی بدنیا آمده خیلی هم ناز بود اما مریض بود و صورتش پر از لکه های سیاه بود خیلی ترسیدم از بس همه بهم میگن اینروزا حواست باشه زیاد عصبی نشی ناراحت نشو روی بچه اثر میذاره .صبح که بیدار شدم خیلی عذاب وجدان داشتم و همش نگران بودم که نکنه بخاطر عصبانیت  نی نی ناقص بشه تا چند روز خودم سرزنش کردم حتی به امید هم گفتم اونم خیلی ناراحت شد بعد از اون تصمیم گرفتم که حساسیتم را نسبت به رفتارها و بی توجهی های امید کمتر کنم  و امید را با این شرایطی که هست بپذیرم چاره جز این ندارم البته خداییش نمیتونم بگم اون خیلی بد و من فرشته ! اما خوب خیلی با مرد رویایی من فاصله داره و تو خیلی چیزا با هم اختلاف نظر داریم اما چکارش میشه کرد ازدواج های سنتی تقریبن همشن همینطورین! 

درعوض میشینم به خوبیهای امید فکر میکنم و مهربونی هایی که بعضی وقتا میکنه و ازین به بعد سعی میکنم بیشتر از اونا حرف بزنم اینطوری بهتره حداقل برای این دوران من بهتره!

نظرات 3 + ارسال نظر
نگاره ! شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://heragen.blogsky.com/

قول میدم نگم ریلکس باش...خوب ؟
اتفاقا برعکس خودت رو تخلیه کن نذار حرف رو دلت بمونه...گاهی داد زدن بهتره
راستی از کوچولو چه خبر دکتر چی میگه ؟ لطفا بگو واسم خیلی مهمه...راستی یه سئوال...اسم خاصی تو ذهنت هست واسه نی نی کوچولو ؟

اما برای من اینطور نیس نگاره باید بزنم به رگ بی خیالی جون اگه در موردش حرف بزنم غصه ام میگیره و من با خودم شرط کردم تو این دوران اصلن غصه هیچی نخورم و دایورتش کنم به خونه بغلی!
کوچولو هم خوبه فعلن به اسم خاصی فکر نمیکنم دوست دارم اول جنسیتش معلوم شه بعد در مورد اسم فکر کنم

[ بدون نام ] شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ب.ظ

سلام مامان بزرگ...
در مورد شرایطت شاید بهترین حرفی که میشه زد همون هیچی نگفتن یا به عبارتی (سکوت) باشه...پس منم چیزی نمیگم...فقط دعا میکنم ...
اما در مورد کامنتت . آدرس سایت اهدای عضو :

منظورم همین بنر تبلیغاتیه که هم بالای وبلاگمه (زیر اون زمان سنج که زمان غیبت امام عصر (عج) رو نشون میده)،هم روبروی آخرین پستمه(بالای آخرین خاطرات)، هم پایین زیر ساعت که توش نوشته (این است راز جاودانگی، اهدای عضو ، اهدای زندگی)...
البته یه راه دیگه هم داره...!!! به نظرت چرا به جای نوشتن آدرسش این همه آدرس بنر رو دادم؟!!!!(خودم هم نمیدونم،گاهی آدم لقمه رو دور سرش می چرخونه و از پشت میذاره تو دهنش،مگه نه؟!!1)
آدرس سایتش اینه :
www.iran-ehda.com
(پسر جان)

سلام
از دست تو پسر تو چرا حرف اول را آخر میزنی؟؟؟؟؟
.
.
.
هم اکنون نیازمند دعای خیر شوما هستیم!

مثل هیچکس یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:08 ب.ظ

سلام.
اینقدر به خودت سخت نگیر.
هیچ اتفاقی واسه نی نی ات نمیوفته و صحیح و سالم به دنیا میاد.
من از وقتی همه چی رو تو وبلاگم مینویسم٬ آرومتر شدم. همینکه میدونم شاید یه نفر بخونه٬‌حسه خوبیه.
نمیدونم شما چه تیپی هستین. اما من حرف خونمون رو به کسی نمیگم و این خیلی باعث فشار روحی ام شده بود.
تصمیم با خودتون.
موفق و شاد باشین. ان شاالله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد