من یک زن ۳۱ ساله هستم چند ماهی از ازدواجم میگذره ازدواجی که با عشق شروع نشد و سنتی بوده و من دارم سعی میکنم که عشق را توی زندگی نوپا مون تزریق کنم اما از قدیم گفتن یه دست که صدا نداره !
اینجا گاهی از اینروزهام مینویسم و میخوام گاهی هم یه سَری به گذشته ام که دلی مالامال از عشق و شور زندگی داشتم با کسی که فکر میکردم تا آخر دنیا با همیم اما دنیا با نامردی تموم مارو از هم جدا کرد و من بعد از ۲ سال با امید ازدواج کردم.
میخوام اینجا خودم باشم بدون هیچ سانسوری خودٍ خودم...
تا بعد.
سلام دوست گلم . منم مثل شما ۲۳ساله هستم و تازه ازذواج کردم . از حرفای شما خوشم اومد اگه دوست داشتی تبادل لینک کنی خبرم کن . فکر کنم دوستای خوبی باشیم
سلام بانو
هنوز حرفی زده نشده که خوشایند کسی باشه!
قربون شما بگردم من ۱۰۰۰۰۰۰۰۰ دور در دقیقه
مگه میتونی عسیسم؟
عشق منت خداوند بر سر انسان است و انسانی که عشق نداشته باشد مرده است،بدان که می توانی عشق را در وجود امید احیا نمائی،چه اینکه هر چیزی را که انسانی بتواند انجام دهد ، آن دگری نیز می تواند.
و من تتوانستم!
پس چون توئی نیز می تواند!
یا حق
میدونم و دارم سعی میکنم که بتونم
سلام دوست عزیز...من احساسات شما را درک می کنم..چون ...............
سلام کاوه
چون چی؟؟؟؟؟؟؟